بازیابی هویّت انسان در عصر موعود(عج)
گاندی درمقدّمه ی کتاب( این است مذهب من )می نویسد :
(غربی به کارهای بزرگی قادر است که ملل دیگر آن رادرقدرت خدا می دانند . لیکن غربی از یک چیز عاجز است . وآن تأمّل درباطن خویش است ، تنها این موضوع برای پوچی درخشندگی کاذب تمدّن جدید کافی است ...غربی به جای خویشتن جوئی در پی نسیان وبیهودگی خویش است )
اگر امروز گاندی می بود اعتراف می کرد که نه تنها غربی بلکه اکثر انسان ها گرفتار چنین وضعی شده اند
بینش دنیای امروز در مورد انسان :
بریده شدن انسان دنیای امروز از معنویت و اصالت خویش ، اورا بیگانه از خود کرده است که در تلقّی مکتب ها و دانشمندان مختلف دنیا می توان این از خود بیگانگی و نسیان انسان را مشاهده کرد :
الف = مارکس می گوید :
(جامعه و تاریخ ساخته ی انسان نیستند ، انسان ساخته ی تاریخ و تابع جبر تولید است . و انسان به معنای حقیقی کلمه حیوانی سیاسی است .
ماهیّت افراد انسان ، حاصل آمده از نیروهای تولید و شکل های خاص روابط اجتماعی است که اگر آن ها تغییر کنند ماهیّت انسان ها نیز عوض می شود . )
ب – نیچه در مورد انسان می گوید :
( در انسان نه روحی وجود دارد ، نه عقلی ، نه تفکّری ، نه خودآگاهی ، نه نفسی و نه اراده ای و نه حقیقتی ، همه تخیّلاتند که هیچ فایده ای ندارند ، اصلاً مسئله ی ذهن و عین مطرح نیست . انسان جانوری است تو در تو و دروغ گو ، که به سبب حیله گری ها و زیرکی هایش برای جانوران دیگر ترسناک است . )
ج – فروید : ریشه ی رنجوری های انسان را در خواسته های سرکوب شده می یافت ، لذا به تجارب دوران کودکی به خصوص تجارب جنسی بسیار توجّه می کرد .
د – هابز معتقد است :
( انسان فقط در جهت منافع خود حرکت می کند ، از نظر او ، انسان گرگ است ، یعنی موجودی سلطه جو ، طبعاً متمرّد ، طالب هرج و مرج ، و ذاتاً دارای حقیقت منفی است .
هـ - در انسان شناسی او مانیستی ، اگزیستانسیالیستی ، ماتریالیستی ، کمونیستی و اغلب انسان شناسی های تئوریزه شده در اندیشه ی دانشمندان غرب ، عموماً جوهره ی فردیّت و اصالت خواسته های فردی را به عنوان ماهیّت انسان پذیرفته اند . امّا انسان تک بعدی و صرفاً مادی ، نه انسان متعالی عبد و بنده ی خدا .
- مقصود از هویّت چیست؟
هویّت: واقعیّت وجودی هر چیزی است که در قالب فرایند و مجموعه ای از ویژگی ها و مشخّصات آن چیز که موجب تمایز آن از دیگر اشیاء و چیز ها شده و آنرا قابل تشخیص و تعریف شدنی می کند بیان می نماید. هویّت کامل هر چیز یا هر شیئی دارای اصالتی ثابت شده است و به موجب این اصل است که تمام آفریدگان خلقت و هستی دارای وجود یگانه و مخصوص به نوع خود هستند و تجربه ی زندگی آن ها به دلیل همین ویژگی در آن ها محقّق است. (سایت جوان امروز 19/7/88 - تأمّلی بر مفهوم هویّت)
عده ای از جامعه شناسان هم می گویند: هویّت انسانی مقوله ای اجتماعی است، همه انسان ها به هنگام تولّد فارغ از این که درکجای زمین به دنیا می آیند و یا از چه تعلّق قومی و قبیله ای برخوردارند دارای ویژگی های یکسان نوع انسانی در میان موجودات هستند و هیچ گونه تفاوت ظاهری با یکدیگر ندارند.
گروهی می گویند هویّت اجتماعی انسان از پنج مقوله پیروی می کند:
- عوامل جغرافیائی و اقلیمی
- عوامل سیاسی و تاریخی
- عوامل اقتصادی و معیشتی
- عوامل فرهنگی
- مؤلّفه های تربیتی (سایت تابناک 14/7/1390)
در تعریف دیگری از هویّت انسانی گفته اند :
اگر آدمی برای پرسش های زیر پاسخ های مطمئن و متقاعد کننده ای بیابد ، در حقیقت هویّت خویش را باز یافته است :
1 – بداند، جایگاه و منزلت و مرتبت او دقیقاً چیست و چه تعریفی دارد ؟
شاید این پرسش با فرمایش امام علی ع که می فرماید :
(خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده ، و در چه جایگاهی است ، و به کجا می رود ؟ ) ( شرح اصول کافی 2/ 347 )
قابل تطبیق باشد .
2 – آگاه باشد که چه پیوندها ، رشته ها و ارتباط هائی او را به خود و جهان خارج از خود متعلّق می سازد ؟( مقوله ی ارتباطات )
3 – درک کند که چه نقش ها و وظائف و مسئولیّت هائی در قبال خود و دیگران برعهده دارد ؟ (بحث حق ، تکلیف و مسئولیت )
4 – شناخت واقع بینانه ای از توقّعاتش نسبت به دیگران به دست آورد .
5 – و در نهایت نسبت خود را به گذشته ، حال و آینده به درستی بداند . ( اندیشه ی قم – حوزه ی علمیه )
به نظر می آید همه ی این هویّت های متنوّع مصادیقی از بخشی از هویّت وجودی انسان باشند . آنچه که واقعیّت دارد این است که اصل حاکم بر طبیعت آدمی و هویّت وجودی او یکی است که او را از سایر موجودات متمایز می کند . به تعبیر دیگر تعریفی که اسلام از انسان به عنوان یک موجود برتر در نظام هستی دارد هویّت فطری آدمی، هویّت خالص اوست. و با همین هویّت است که رشد و بالندگی دارد. (الحیاة محمدرضا حکیمی جلد3 ص 252)
هویّت حقیقی انسان همان عهد و پیمانی است که با خدا بسته است:
(اَلَم اَعهَد اَلِیکُم یا بنَی آدَمَ اَن لا تَعبُدُو الشَّیطانَ اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبینٌ . وَ اَنِ اعبُدُونی هذا صِراطٌ مُستَقیمً )« سوره یس آیات 60 و61»
( ای فرزندان آدم آیا باشما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید زیرا او دشمن آشکارشمااست ؟ واین که مرابپرستید که راه راست این است .)
ویا در آیه ی 30 سوره ی روم می خوانیم :
« فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطرَةَ الله الَّتی فَطَرَ النّاس عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ الله ... »
( پس روی آور به دین حق گرا ، همان فطرت الهی که خداوند انسان ها را بر اساس آن فطرت آفریده است ، ودر آفرینش خدا هیچ تغییری نیست ... )
انسان با همان عهد و پیمان فطری انسان شده است و با همان هویّت خلیفه ی خدا و امانت دار الهی است.
امروز انسان ها در خمول فطرت خویش دچار بحران هویّت شده اند. بحران هویّت به این معنا کامل نیست که مثلاً ایرانی، ایرانی بودن خویش. و فلان نژاد برتری نژاد خود را فراموش کرده باشد، این مسئله در عین حالی که ممکن است تا حدودی مهم باشد، اما مهم تر از همه فراموشی خود انسان و حیثیّت وجودی و فطری اوست، انسان خدا را فراموش کرده و در نتیجه اصالت وجود خویش را از دست داده، قرآن می فرماید :
(وَ لاتَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوااللّه فَاَنسیهُم اَنفُسَهُم )« حشر 19»
(مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و در نتیجه دچار خود فراموشی شدند.)
خود فراموشی و خود گم کردن نتیجه و بازتاب فراموشی و گم کردن فطرت خدا جوئی انسان است و بحران هویّت انسان امروز چیزی جز گم شدن انسان و فراموشی او و مسخ روحی او نیست.
و در آیه ی 105 مائده می فرماید :
( ای کسانی که ایمان آورده اید مواظب نفس خود (حقیقت وجودی خود ) باشید تا به شما ضرر نرساند هرکسی که گمراه شد در حالی که شما هدایت شده اید باز گشت همه ی شما به سوی خدا است . پس به شما خبر می دهد به آن چه عمل می کنید . )
رسول خدا (ص) در شرح آیه فرمودند :
( ای مردم « مواظب نفس خود باشید تا به شما ضرر نرساند هرکسی که گمراه شد در حالی که شما هدایت شده اید » علی ع نفس من است وبرادر من . از علی اطاعت کنید زیرا او مطهّر و معصوم است « پس نه گمراه می شود و نه شقیّ » )
( معانی الاخبار 352 )
در معنای کلمه ی ضالّ وضالّین – علاوه بر ( گمراهی وگمراهان . ) مفهوم ( گم شدن . وحیرت و سردرگمی و بحران روحی ) هم آمده است . و در روایتی از امام صادق ع نقل شده که فرمودند :
( مقصود از ضالّین کسانی هستند که در شک و تردیدند وامام خود را نمی شناسند ) ( بحار الانوار 82 /23 )
درآیه ی 19 سوره ی مجادله در مورد مخالفان دین می فرماید :
( شیطان برآن ها چیره شده و یاد خدا را از یادشان برده است ، آنان حزب شیطانند ، آگاه باش که حزب شیطان همان زیان کاران هستند . )
و در آیه ی 179 سوره ی اعراف می فرماید :
( و در حقیقت بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریدیم ، چرا که دل هائی دارند که با آن حقایق را دریافت نمی کنند ، و چشمانی دارند که با آن ها نمی بینند و گوش هائی دارند که که با آن ها نمی شنوند ، آنان همانند چهار پایان بلکه گمراه ترند . آن ها همان غافلانند . )
اصطلاح الیناسیون : در دنیای امروز ، همان از خود بیگانگی ، و بی خودی ، وبیگانه شدن با طبیعت انسانی است .
و واژه ی ( الینه )ی اروپائی ، همان مجنون ( جن زده ) عربی ، و دیوانه ( دیو زده ) ی فارسی است .
الیناسیون از نظر معنای لغوی این اصل را مطرح می کند که : در شرایطی ، انسان به گونه ای می شود که خود را گم می کند ، شخصیّت و هویّت واقعی خود را نمی شناسد و وجود حقیقی و فطری خود را می بازد . این حالت که مسخ انسان است معلول رسوخ و حلول یک شخصیّت و یا هویّت دیگری در او است . و در نتیجه تبدیل انسان به غیر ذات واقعی خودش می شود .
پس با این بیان هویّت واقعی انسان ، هدایت فطری بشر به سوی حقیقت انسان کامل که در وجود امام معصوم متجلّی است . و بحران هویت گم کردن خود واقعی و تحیّر و سردرگمی در شناخت امام زمان ع است .
تنها راه بازیابی هویّت انسان:
بازگشت انسان به هویّت و اصالت خویش جز از طریق بازگشت به فطرت اصیل انسانی امکان ندارد. گفتیم بحران هویّت و مسخ انسان نتیجه ی بندگی در برابر غیر خداو عدم تبعیت از هادیان معصوم است.
بازسازی این حیثیّت فطری و الهی انسان جز از طریق بهره وری از تعلّقات دنیائی به شکل عقلانی و به شرط عدم وابستگی به آن ها از هر حیث و بازگشت به اصل فطری و الهی خویش امکان پذیر نمی باشد.
باید از قید بندگی شهوات ، قدرت طلبی و ظلم و استکبار ، طغیانگری ، لذّت جوئی های مفسده انگیز ، ثروت اندوزی ، تجاوز ، مسائل ضدّ اخلاقی وتبعیّت از طاغوت رها شد تا به هویّت واقعی رسید.
این یافتن کرامت انسانی در شکل کامل خود جز در دوران ظهور و حکومت مهدوی امکان ندارد، و برای رسیدن و دستیابی به این مهم باید هم آماده بود و هم دعا کرد.
حکومت جهانی حضرت مهدی عج : زمینه ساز ( رشد و تربیت انسان ، دانش و بینش او ، آبادانی و امنیّت اجتماعی ، عدالت و گشایش های اقتصادی ) است ، امّا همه ی این ها در راه آزاد سازی انسان از عبودیّت هرچه غیر خدا است . این جامعه می رود تا به جامعه ای توحیدی و رها از قید هر بندگی و بردگی طاغوت ، در تحت رهبری های وارسته ترین و شایسته ترین انسان تبدیل شود . و همه ی ارزش های الهی مقدّمه ی این آرمان عظیم بشری ااست .
قرآن در آیه 55 سوره نور در مورد آن دولت کریمه مهدوی می فرماید:
(خداوند به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می دهند وعده داده که آن ها را جانشینان در زمین قرار دهد همچنان که انسان های قبل از آن ها را به خلافت رسانده و برای آن ها تمام امکانات مورد رضای خودشان را فراهم کرد ، و ترس آن ها را به امنیّت و آسایش تبدیل کند که مرا عبادت کنند و هیچ چیزی را به جای من نپرستند)
خداوند در این آیه ویژگی های حکومت امام زمان(عج) را ایمان ، اعمال شایسته و حیثیّت الهی انسان و عبودیّت حقّ معرّفی می کند که این ها انسان را از قید همه ی بردگی های ذلّت بار نجات می دهد و هویّت واقعی او را جلوه گر می کند.
در آن عصر طلائی ، انسان ها بردگان زر و زور و تزویر نیستند . و به تعبیر قرآن در آیه 157 اعراف که می فرماید:
(پیامبر(ص) آمده است که بار های سنگین بردگی و ظلم و جهل و فساد را از دوش انسان ها بردارد و غل و زنجیرهائی که به دست و پای بشر بسته شده باز کند.).
و در آیه ی 5 سوره ی قصص می فرماید :
( و ما اراده کرده ایم برآنان که در زمین ، مستضعف شده اند منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم )
امام علی ع در شرح این آیه می فرمایند :
( این گروه آل محمّد هستند ، خداوند مهدی آن ها را بعد از زحمت و فشاری که برآنان وارد می شود برمی انگیزد و به آنان عزّت می دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می کند . ) ( نورالثّقلین 4/110 )
و این رسالت هویّت بخشی به انسان هاامروز بردوش آخرین وصیّ پیامبراست .
ارزش ها و هویّت در حکومت جهانی مهدوی، ثروت، قدرت ، شهوات، نژاد، و ... نیست. بلکه عبودیّت حق و پیوستن به حَبل ولایت الهیّه است که بالاترین و برترین تفسیر و بیان هویّت واقعی انسان است.
و رسالت جهانی امام مهدی(عج) همان رسالت پیامبر(ص) در بازگرداندن هویّت انسان است.
دردعای افتتاح (ازجانب امام زمان ع ) می خوانیم :
(اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ ، تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَ اَهْلَهُ ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ. ...)
« خدایا ما از تو امید و اشتیاق داریم که دو لت با کرامت آن امام زمان را به ظهور آری و اسلام واهلش را با آن عزت بخشی و نفاق و اهل نفاق را ذلیل و خوار گردانی و مارا درآن دولت حقّه اهل دعوت به طاعتت و از پیشوایان راه هدایتت قرار دهی و به واسطه ی آن بزرگوار به ما عزّت و کرامت دنیا و آخرت عطا فر مائی . »
دولت کریمه = به معنای حکومتی که کرامت و حیثیّت و هویّت و عزّت انسان را به او باز گرداند . و بحران هویّتی را که مستکبران عالم به وجود آورده اند نابود کند ، و انسان را به اصل وجود خویش و هویِت واقعی اش آشنا کند .
**************
ای رخ دلربای تو ، شعشعه ی ولای من
وای دم با صفای تو ، مأذنه ی صلای من
یاد تو اختر دلم ، درشب تار بی کسی
ای افق نگاه تو ، قبله ی اقتدای من
ای عطش ولای تو ، مایه ی افتخار من
وای هدف از رضای تو ، رضای کردگار من
************
اَلّلهُمَ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ
حاجیان
سلام بر استاد بزرگوار ، برادر عزیز ، جناب آقای دکتر آخوندی . از لطف شما در مورد نشر مقالات این جانب در سایت خودتان بسیار ممنونم . خداوند در تمام امور زندگی شما وخانواده ی محترمتان شمارا موفق بدارد . وتحت عنایات حضرت بقیه الله ارواحنا فداه پیروز و سربلند باشید .