عوامل سقوط و هلاکت امّت ها از نظر قرآن (2 )
**************
3 – تکبّر و استکبار :
تکبّر : از ریشه ی کبر ، به معنای خود بزرگ بینی . و استکبار : از همان ریشه به معنای اظهار بزرگی و کبریائیّت درحالی که فرد اهلش نیست . استکبار ریشه ی بسیاری از فسادها و ستم گری ها در طول تاریخ بوده است .
امام صادق ع می فرمایند :
« ... استکبار ، اوّلین معصیتی است که به وسیله ی ابلیس در برابر خدا انجام شد . » ( تفسیر قمی 1/42 )
و امام علی ع در تعبیرات مختلف در مورد تکبر می فرمایند :
« تکبّر همه ی زشتی ها را آشکار می کند » و « کسی که در برابر قدرت خداوند تکبّر ورزد ، خداوند اورا پست و حقیر خواهد کرد » و « زشت ترین کبر ، تکبّر انسان در برابر خانواده و همنوعان او است . » ( غررالحکم )
قرآن در بخشی از آیات علّت نابودی و سقوط تعدادی از امّت ها راتکبّر و استکبار آن ها معرفی می کند . به عنوان نمونه :
الف : آیه ی 15 و16 فصّلت در مورد قوم هود می فرماید :
« و اما قوم عاد به ناحق در زمین استکبار ورزیدند و گفتند از ما نیرومند تر کیست ؟ آیا ندانسته اند که آن خدائی که خلقشان کرده ، خود از ایشان نیرومندتر است و در نتیجه آیات ما را انکار می کردند . پس بر آنان تندبادی توفنده در روز هائی شوم فرستادیم تا در زندگی دنیا عذاب رسوائی را بدانان بچشانیم و قطعاً عذاب آخرت رسوا کننده تر است . و آنان یاری نخواهند شد . »
ب : در آیه ی 75 یونس ع در مورد فرعون وقوم او می فرماید :
« سپس بعد از آنان موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و سران قوم وی فرستادیم ولی آنان استکبار ورزیدند وگردنکشی کردند و گروهی تبهکار بودند . »
ج : و در آیه ی 137 اعراف درمورد سرنوشت فرعونیان می خوانیم :
« و مشرق ها و مغرب های پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده ی ( زیر زنجیر ظلم وستم فرعونیان ) واگذار کردیم و وعده ی نیک پروردگارت بربنی اسرائیل به خاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند تحقق یافت . و آن چه فرعون و فرعونیان از کاخ های مجلل می ساختند و آن چه از باغ های داربست دار فراهم ساخته بودند در هم کوبیدیم . »
د : آیه ی 88 اعراف درمورد قوم شعیب می فرماید :
« سران قومش که تکبّر می ورزیدند گفتند : ای شعیب باتو وکسانی را که با تو ایمان آورده اند از شهر خودمان بیرون خواهیم کرد یابه کیش ما برگردید ... »
هـ : و در آیه ی 94 هود درمورد سرنوشت همان قوم می خوانیم :
« و چون فرمان ما آمد ، شعیب و کسانی راکه با او ایمان آورده بودند به رحمتی از جانب خویش نجات دادیم و کسانی را که ستم کرده بودند فریاد مرگبار فرو گرفت و در خانه هایشان از پا درآمدند . »
خداوند آن هارا به خاطر استکبار و فساد اقتصادی ، به زلزله و ابر آتشبار و صیحه ی آسمانی هلاک کرد .
4 – اسراف و فساد اقتصادی و اخلاقی :
اسراف به معنای تجاوز از حدّ در هر کاری است ، چه در امور مادّی و اقتصادی و چه در امور حقوقی و معنوی .
امام باقر ع درمورد اسراف می فرمایند :
« مسرفان کسانی هستند که حرام های خدا را حلال می کنند ، و خون بی گناهان را می ریزند . »
(تفسیر برهان 2/284 )
وامام علی ع می فرمایند :
« اسراف باعث فقر خواهد شد . » « کسی که در زندگی میانه روی خوبی نداشته باشد اسراف او را هلاک می کند » ( غررالحکم )
قرآن هم در آیات گوناگون سرنوشت اسراف کاران را بیان می کند . به عنوان نمونه :
الف : آیه ی 81 سوره ی اعراف در مورد قوم لوط که به خاطر جرم سنگینشان در زمین فرو رفتند می فرماید :
« شما از روی شهوت به جای زنان بامردان در می آمیزید . آری شما گروهی اسراف کارید »
ب : در آیه ی 83 یونس : فرعون راهم به خاطر ستم بیش از حدّش اسراف کار معرّفی می کند .
ج : آیه ی 9 سوره ی انبیا در مورد سرنوشت اسراف کاران می فرماید :
« سپس وعده ی خود را به آنان راست گردانیدیم و آن ها و هر که را خواستیم نجات دادیم و اسراف کاران را به هلاکت رساندیم . »
د : آیه ی 85 اعراف . در مورد فساد اقتصادی و عاقبت آن می فرماید :
« و به سوی مردم مدین ، برادرشان شعیب را فرستادیم . گفت : ای قوم من خدا را بپرستید که برای شما هیچ معبودی جز او نیست و در حقیقت شمارا از جانب پروردگارتان برهانی روشن آمده است ، پس پیمانه و ترازو را تمام نهید و اموال مردم را کم مدهید و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید ... »
هـ : در آیه ی 31 سوره ی عنکبوت در مورد فساد اخلاقی قوم لوط و عاقبت کارشان می فرماید :
« و هنگامی که فرستادگان ما از فرشتگان ، بشارت تولّد فرزند برای ابراهیم آوردند گفتند : ما اهل این شهر و آبادی ( شهر سدوم وقوم لوط ) را هلاک خواهیم کرد ، چرا که اهل آن ستمگرند . »
گناه قوم لوط ( همجنس بازی ) از سوی یک جمعیّت شهوت ران و منحرف انجام می شد ولی همین که قهر خدا آمد همه ی اهل منطقه به خاطر سکوت و شاید رضایتشان از این کار هلاک شدند .
اسراف و فساد اقتصادی واخلاقی و اشرافی گری و امتیازات طبقاتی زمینه ساز هلاکت است . در جائی که قرآن و روایات رباخواری را در حکم جنگ با خدا . و عدم انفاق را باعث هلاکت جامعه ، و فقر را مرگ بزرگ و شهوترانی را مقام حیوانیّت و بلکه پست تر می دانند ، هرجامعه ای که گرفتار چنین انحرافاتی باشد ، نیازی به گرفتار شدن به بلاهای آسمانی ندارد ، خود در درون خود مرده و به هلاکت رسیده است .
5 – غرور و سرمستی :
یکی دیگر از عوامل سقوط و هلاکت ملّت ها در طول تاریخ غرور و سرمستی آن ها در سایه ی رفاه و ثروت اندوزی و مستی و غرور وکفران نعمت های الهی است .
قرآن در موارد مختلف از ملّت های طغیان گر و مرفّهین بی درد که دچار فروپاشی وسقوط شده اند سخن به میان آورده است . از جمله :
الف – آیه ی 6 سوره ی انعام :
« آیا مشاهده نکردند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم ؟ اقوامی که از شما نیرومند تر بودند و قدرت هائی به آن ها دادیم که به شما ندادیم . باران های پی درپی برآن ها فرستادیم و نهر ها زیر آبادی های آنان جاری ساختیم . امّا هنگامی که مستانه و مغرور سرکشی و طغیان کردند ، آن ها را به خاطر گناهشان نابود ساختیم و جمعیّت دیگری بعد از آنان به وجود آوردیم . »
ب – و در آیه ی 58 قصص می فرماید :
« و چه بسیار از شهر ها و آبادی هائی را که بر اثر فراوانی نعمت ، مست و مغرور شده بودند هلاک کردیم ، این خانه های آنان است که ویران شده و بعد ازآن ها جز اندکی کسی درآن ها سکونت نکرد و ما وارث آنان بودیم »
ج – آیه ی 13 محمّد (ص ) :
« و چه بسیار شهرهائی که از شهری که تو را بیرون کرد نیرومند تر وثروتمند تر بودند ماهمه ی آن ها را نابود کردیم و هیچ یاوری نداشتند . »
د : آیه ی 74 مریم :
« و چه بسیار نسل ها را پیش از آنان نابود کردیم که اثاثی بهتر و ظاهری فریبا تر داشتند »
اثاث : امکانات رفاهی . رءیاً . منظره های دیدنی و صورت های زیبا .
در قرآن ، مکرّر به این موضوع اشاره شده که امکانات فراوان مادّی نه تنها مایه ی سعادت نیست بلکه باعث غرور و غفلت و تجاوز گری افراد کم ظرفیّت می شود ، زیرا با داشتن این همه ثروت ورفاه ، خود را بی نیاز از پروردگار می پندارند ، غافل از این که اگر لحظه ای امداد الهی به آنان نرسد نابود و خاموش می شوند . چنان که در سوره ی علق می خوانیم . « هرگاه انسان خود را بی نیاز ببیند طغیان گری می کند . »
این هشدار مخصوص بت پرستان و بی دینان نیست . هم امروز قرآن نیز به دنیای ثروتمند شرق و غرب عالم که براثر فراهم بودن امکانات زندگی و ثروت های کلان از راه حرام خواری و تجاوز ، از باده ی غرور سرمست شده هشدار می دهد که وضع گذشتگان را فراموش نکنید که چگونه براثر عوامل گناه و تجاوز همه چیز را از دست دادند . شماهم در اوج سرمستی گرفتار ویروسی می شوید که تمام قدرت و ثروت و حتّی دانشتان را به چالش می کشد . وهیچ فریاد رسی را نمی یابید .
6 – فساد رهبران و ثروتمندان جامعه :
یکی از مهم ترین عوامل سقوط و هلاکت جامعه سردمداران مستبد و ستمگر و سرمایه داران فاسد هستند . که مردم را به استضعاف می کشند و استثمار می کنند . قرآن در ذکر وقایع و عبرت های تاریخی از این عامل سخن به میان می آورد ، آن جا که می فرماید :
الف : در آیه ی 41 عنکبوت در مورد کسانی که تحت حاکمیّت غیر خدا قرار می گیرند می فرماید :
« مثل کسانی که غیر خدارا به عنوان ولی وحاکم برخود می گیرند مانند عنکبوت هستند که به خانه ای سست پناه برده اند . و سست ترین خانه خانه ی عنکبوت است اگر بدانند . »
خانه ای که هر کس به آن وارد شود به هلاکت می افتد .
ب : و در آیه 4 سوره ی قصص در مورد فرعون می خوانیم :
« فرعون در سرزمین مصر سربرافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت ، طبقه ای از آنان را ضعیف و زبون می داشت ، پسرانشان را سر می برید و زنانشان را برای بهره کشی زنده نگه می داشت که وی از مفسدان بود »
پایان زندگی فرعون و پیروانش عذاب الهی و هلاکت و غرق در دریا بود ، وجنازه ی او تا امروز موجب عبرت حاکمان جبار تاریخ است اگر عبرت بگیرند .
ج : داستان قارون ، ثروتمند افسانه ای قوم موسی ع را در آیه ی 78 قصص چنین بیان می فرماید :
« قارون گفت ، این ثروت را به وسیله ی دانشی که نزد من است به دست آورده ام ، آیا او نمی دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومند تر و ثروتمند تر از او بودند . و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد مجرمان از گناهانشان سؤال نمی شوند . »
سؤال در قیامت است امّا در زمان نزول قهر الهی سؤال مطرح نیست و جای چون و چرا نیست ، غرور علمی و مستی ثروت گاهی چنان ثروتمندان را خود محور می سازد که هیچ قدرتی جز خود را قبول نخواهند داشت . قارون باهمه ی ثروتش در زمین فرورفت .
د : در آیه ی 16 سوره ی اسراء می خوانیم :
« و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم ثروتمندان خوشگذرانش را وا می داریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند و در نتیجه عذاب برآن شهر لازم گردد پس آن را یکسره زیر و زبر کنیم . »
این که در آیه می فرماید : ( اَمَرنا مُترَفیها ) یعنی بزرگان قوم وثروتمندان را فرمان اطاعت می دهیم ، امّا مرفّهین بی درد مخالفت می کنند و افراد عادی هم به خاطر ثروت و قدرتشان از آن ها تبعیّت می کنند ، آن گاه قهر الهی برهمگان حتمی و محقّق می شود و عذاب و غضب الهی فرا می رسد .
به فرموده ی امام رضا ع :
« اراده ی الهی در این آیه مشروط به فسق ما است . » ( تفسیر کنز الدقایق )
با این تر تیب یکی از عوامل سقوط و هلاکت جامعه ، رفاه زدگی و فرورفتن در نعمت ها است . وسقوط اخلاقی و اجتماعی جامعه به دست مسئولین مرفّه جامعه است .
7 – تکذیب آیات الهی و مخالفت با اولیای خدا :
ذرّه ذرّه ی هستی آیات و نشانه های عظمت خداوندند . چه آیات آفاقی ( تمام موچودات هستی از اتم گرفته تا کهکشان ها ) و چه آیات انفسی ( تمام آثار عظمت خداوند در تک تک سلّول های بدن انسان ) . در عین حال آیات الهی مراتب خاص خود را دارند .
از نظر قرآن ، تکذیب آیات الهی و نادیده انگاشتن آثار عظمت حق ، از عوامل مهم هلاکت و سقوط انسان خواهد بود . به عنوان نمونه :
الف : در آیه ی 26 احقاف در مورد ملّت های برخوردار گذشته می فرماید :
« و به راستی در چیزهائی به آنان امکانات داده بودیم که به شما در آن ها چنان امکاناتی نداده ایم ، وبرای آنان گوش و دیده ها و دل هائی نیرومند تر از شما قرار داده بودیم ، ولی چون نشانه های خدا را تکذیب و انکار کردند ، نه گوششان و نه دیدگانشان و نه دل هایشان به هیچ وجه به دردشان نخورد ، و آن چه ریشخندش می کردند به سرشان آمد . »
ب : آیه ی 137 آل عمران ، سخن از فرجام تکذیب کنندگان آیات الهی است :
« قطعاً پیش از شما سنّت هائی بوده و سپری شده است ، پس در زمین بگردید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است . »
ج : ودر آیه ی 64 سوره ی اعراف سخن از قوم نوح ع است که :
« پس او را تکذیب کردند و ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند نجات دادیم و کسانی را که آیات ما را دروغ پنداشتند غرق کردیم ، زیرا آنان گروهی کوردل بودند »
د : و در داستان فرعونیان در آیه ی 131 اعراف چنین سخن می گوید :
« سر انجام از آنان انتقام گرفتیم و در دریا غرقشان ساختیم ، چرا که آیات مارا تکذیب کردند و از آن ها غافل بودند . »
هـ : در آیه ی 176 اعراف در داستان بلعم باعورا ( کسی که در زمان حضرت موسی ع بسیار عابد و مستجاب الدّعوه بود ، اما باهمراهی فرعون در پی نفرین برحضرت موسی برآمد ) خداوند بدترین نوع سقوط را در مورد او مطرح می فرماید :
« اگر می خواستیم قدر او را به وسیله ی آن آیات بالا می بردیم ، امّا او به دنیا و زمین گرائید و از هوای نفس خود پیروی کرد ، از این رو داستانش چون داستان سگ است که اگر به آن حمله ور شوی زبان از کام برآورد ، و اگر آن را رها کنی باز هم زبان از کام برآورد ، این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند .»
نکته ی مهم :
براساس این آیات و آیات و روایات دیگر ، بزرگ ترین آیات الهی که تکذیب و مخالفت با آن ها موجب هلاکت و سقوط خواهد بود ، پیامبران الهی و امامان معصومند . چنان که امام صادق ع در زیارت امام علیّ بن ابیطالب ع می فرمایند : ( السّلام علیک یا آیة الله العظمی ) ویا در دعای ندبه خطاب به امام زمان ع می خوانیم : ( یابن الآیات و الیّنات ) در این مورد به چند روایت بسنده می شود :
الف : رسول خدا ص فرمودند :
« جایگاه اهل بیت من در بین شما مانند کشتی نوح است ، کسی که سوار آن کشتی شد نجات می یابد ، وکسی که از آن تخلّف کند غرق خواهد شد » ( دعائم الاسلام 1/80 )
ب : امام رضا ع در توصیف امام ع می فرمایند :
« امام ، آب گوارای تشنگان ... و نجات بخش از هلاکت ها ... راهنمای انسان ها در مهلکه ها است .، کسی که از او جدا شود به هلاکت می افتد . امام مانند ابری پر باران ... و خورشید نورانی است . » ( کافی 1/200 )
ج : ورسول خدا (ص ) می فرمایند :
« کسی که بمیرد و برای او پیشوای معصومی نباشد ، مرگ او مرگ جاهلیّت است . » ( کافی 1/ 376 )
د : و امام رضا( ع ) فرموده اند :
« اگر زمین در یک چشم به هم زدن خالی از حجّت خدا باشد زمین اهلش را فرو خواهد برد »
( بصائر الدرجات 1/ 489 )
تکذیب امام ، عدم معرفت امام ، عدم حضور امام ، و سوار نشدن به این کشتی نجات ، در دنیای طوفان زده ی امروز با امواج خطرناک و خروشان و درهم کوبنده ی جنایات و فساد و ظلم ، هلاکت و غرق شدن و سقوط مادّی و معنوی را به دنبال خواهد داشت . و تنها راه نجات سرسپردن به ولایت اهل بیت ع است . قرآن می فرماید :
« آگاه باشید که خداوند زمین را بعد از مرگش زنده می کند » ( حدید 17 )
امام صادق ع در تفسیر آیه می فرمایند :
« یعنی خداوند با عدالت امام مهدی (ع ) در زمان ظهورش ، زمین را زنده می کند ، بعد از آن که زمین باستمگری پیشوایان گمراه ، دچار مرگ شده بود . » ( غیبت نعمانی 25 )
خزان زراه می رسد ، جوانه پیر می شود
نفس چه زود می رود ، بیا که دیر می شود
چه راه ها که بی عبور تو ، غبار می خورد
چه دشت ها که بی حضور تو ، کویر می شود
همیشه در تخیُّلم ، زشوق وصل خرّمم
نگو زهجر با دلم ، بهانه گیر می شود
اگر نیائی ای بهار آرزوی فاطمه
مرام تازیانه خدشه دار می شود
که گفت زود می رسی ؟ چه زود دیر می شود
نفس نمانده زود باش ، بیا که دیر می شود .
( قسمتی از شعر حسن بیاتانی )
حاجیان