دکتر علی اصغر آخوندی

دکتر علی اصغر آخوندی
طبقه بندی موضوعی

احتجاج سلمان فارسی با خلیفه ی دوّم

سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۳۱ ب.ظ

1 - بیانگر شخصیت ممتاز او و حکومت عادلانه‌ی وی به پیروی از پیشوایان محبوبش، پیامبر(ص) و علی(ع) است.

2 - پاسخ دندان‌شکنی است به سخنان یاوه‌ای که دشمنان شیعه بر علیه سلمان عنوان کرده‌اند.

3 پاسخ به کسانی است که به وجودآمدن تشیّع را در ایران از زمان صفویّه می‌دانند. درحالی که حضور حذیفه و سلمان در ایران پس از ورود اسلام، پایه‌های اساسی تشیّع را پی‌ریزی کرد .

4 جواب این مسئله است که خلیفه‌ی دوّم اسلام را به ایرانیان عرضه کرد و آنها را مسلمان کرد.

5-  الگوی زیبائی از سیره و روش حاکمان علوی و پیروان مکتب اهل بیت(ع) برای زمامداران تاریخ است.

6- شاید نمونه‌ای باشد از شیوه و سیره‌ی یاوران امام مهدی (عج) در نظام حکومت جهانی مهدوی (ع).

ترجمه متن احتجاج و نامه سلمان(ره) به خلیفه دوم:

به نام خداوند بخشاینده‌ی بخشایشگر

از سلمان، غلام آزاد شده‌ی رسول خدا (ص) به عمر بن خطاب

امّا بعد، ای عمر، نامه‌ای از تو به من رسید که در آن مرا سرزنش نموده و نکوهش کردی. یادآور شدی که تو امارت اهل مدائن را به من دادی، و به من فرمان دادی که کارهای حذیفه را پی‌گیری کنم، و دوران اعمال و روش‌های او را مورد حسابرسی و دقّت قرار دهم، و از کارهای زشت و زیبای او تو را آگاه کنم، امّا خداوند مرا در کتاب محکم خویش از این کار بازداشته اس ، آن جا که می‌فرماید:

(ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است و هرگز تجسّس نکنید و هیچ یک از شما از دیگری غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ی خود را بخورد؟ همه شما از این کار کراهت دارید، تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است) (سوره حجرات آیه 12)

و من کسی نیستم که خدا را به بهانه‌ی پی‌گیری کارهای حذیفه و اطاعت از تو معصیت و نافرمانی کنم!!

و امّا آنچه را تذکّر دادی که من به برگ‌های خرما و خوردن نان جو، روی آورده‌ام، اینها چیزی نیست که به خاطر آن بتوان انسان مؤمنی را نکوهش و سرزنش کرد. به خدا قسم ای عمر، خوردن نان جو و برگ‌های درخت خرما و بی‌نیازی و سیری به وسیله‌ی آنها، نزد خدا برتر و دوست داشتنی‌تر است از فراوانی طعام و نوشیدنی، و غارت مؤمنان و ادّعای آنچه که شایسته‌ی آن نیستم، و نزدیک‌تر به تقوی است. رسول خدا (ص) را می‌دیدم که هرگاه نان جوینی می‌خورد، خوشحال می‌شد و هرگز از این مسئله ناراحت و عصبانی نبود.

و در مورد عطاها و بخشش‌های من به مردم یادآور شدی. من این بخشش‌ها را برای روز فقر و حاجتم (قیامت) ذخیره کرده‌ام.

ای عمر به خدای صاحب عزّت قسم، برای من هیچ اهمیّتی ندارد که طعامی که به گلوی من می‌رسد، و گوارا در حلقم فرو می‌رود از مغز گندم و مغز گوسفند باشد یا باقیمانده‌ی پوسته‌های جو !!

و امّا انتقاد تو از من که من قدرت خداوند را تضعیف کردم و مقام او را پست شمردم، با ذلیل و خوار کردن نفسم و پست شمردن مقام خودم به حدّی که مردم مدائن فراموش کردند و نمی‌فهمند که من استاندار آنها هستم، و مرا به عنوان پلی فرض کرده‌اند که از روی آن عبور کنند و بارهای سنگینشان را بر دوش من بگذارند، و تو گمان کردی که این کارها موجب اهانت و خواری قدرت الهی خواهد شد؟!! بدان، که خواری در راه اطاعت خدا برای من از عزّت در راه نافرمانی خدا محبوب‌تر است.

و تو خود می دانی که رسول خدا(ص) در همان شرایط نبوّت و قدرت با مردم الفت داشت و به آنها نزدیک می‌شد و مردم هم به او نزدیک می‌شدند، تا جائی که عدّه‌ای نزدیکتر از دیگران به حضرت بودند. در عین حال نان خشک و خشن می‌خورد و لباس خشن می‌پوشید و مردم از هر گروهی قریش و عرب و سفید و سیاهشان نزد او در دین مساوی بودند.

پس من گواهی می‌دهم که شنیدم از خود پیامبر(ص) که می‌فرمود:  

(کسی که سرپرستی هفت تن از مسلمانان را بعد از من به عهده بگیرد، و سپس بین آنها بر اساس عدالت رفتار نکند، خدا را بر حال خشم بر خود ملاقات خواهد کرد).

 پس ای عمر، کاش در سرپرستی و فرمانداری مدائن سالم می‌ماندم، از آنچه در مورد من تذکر دادی که من نفسم را ذلیل و پست کرده‌ام ، پس چگونه است حال کسی که بعد از رسول خدا(ص) سرپرستی و ولایت امّت را به عهده گرفته است؟!

و من فرمان خدا را شنیدم که می فرماید:

(آری این سرای آخرت را برای کسانی قرار می‌دهم که اراده‌ی برتری جوئی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیز کاران است). (آیه 83 قصص)

بدان که من نخواستم مدیریّت مردم را به عهده بگیرم و حدود الهی را در بین آنها اجرا کنم مگر به هدایت و راهنمائی راهنمای عالِمی، که راه و روش او را در میان آنها پیاده نمایم و در بین مردم با سیره و روش آن عالِم سیر کنم.

و بدان که اگر خداوند متعال برای این امّت خیر و رشدی اراده می‌فرمود، برترین و دانشمندترین آنها را بر ایشان والی می‌کرد، و اگر این امّت از خداوند خائف بودند و از فرمایش پیامبرشان تبعیّت می‌کردند و آگاهی به حق داشتند تو را امیرمؤمنان نمی‌نامیدند.

(پس آنچه می خواهی حکم کن، تو فقط در این زندگی دنیوی می‌توانی قضاوت و داوری کنی). (آیه 72 طه)

طولانی شدن عفو خداوند و تمدید مهلت او از تعجیل در عقوبتش تو را مغرور نکند و بدان در آینده‌ای نه چندان دور به عاقبت ظلم خود در دنیا و آخرت خواهی رسید، و به زودی از آنچه که پیش فرستادی و پس از این انجام خواهی داد، پرسش خواهی شد. )بحار الانوار، جلد22، صفحه 360)

وصیّت سلمان فارسی :

سلمان فارسی ، وصیّت کرده بود که برروی سنگ قبرش این شعر را بنگارند ( که ترجمه‌اش این است ) :

( برخدای کریمی وارد شدم بدون زاد و توشه، نه حسنه‌ای دارم و نه قلب سلیم و پاک )

و امام علی ع با حضور در مراسم تدفین سلمان ، بیتی را به این شعر اضافه فرمودند :

( همراه بردن زاد و توشه برای انسان، که برخداوند کریم وارد می‌شود زشت است )

درآرزو و انتظار تحقّق جامعه ی جهانی موعود ، بامسئولیّت مردانی از تبار سلمان فارسی

تحت ولایت و زعامت امام همام ، حضرت حجّة بن الحسن العسکری ارواحنا فداه .

اللّهُمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلَیکَ فی دَولَةٍ کَریمَةٍ

والسّـــلام

حاجیان

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی