دکتر علی اصغر آخوندی

دکتر علی اصغر آخوندی
طبقه بندی موضوعی

مقوله ی عصمت ، علاوه برجنبه ی اعتقادی ، هم جنبه ی کلامی دارد و هم از جهت هدایت و تربیت انسان ها در طول تاریخ قابل تأمّل است . و از دیدگاه  اسلام به خاطر نقش جهانی رسالت پیامبر ( ص ) و امامت و پیشوائی امامان اهل بیت (ص ) در طول تاریخ تا قیامت ( پیشوائی و زعامت همه ی انسان ها ). عصمت آن ها هم جلوه ی جهانی خواهد یافت . و بر مبنای این اعتقاد امکان ندارد که خداوند مسئولیّت هدایت انسان ها را در طول تاریخ حیات بشر به دست کسانی بسپارد که گرفتار صدها اشتباه و خطا و گناه شده باشند .

واتّفاقاً تجربه ی زندگی بشر و ضربه های هولناکی که بشر از حاکمیّت انسان های ظالم و ستمگران دیکتاتور تاریخ خورده است ، آرام آرام به این حقیقت دست می یابد که برای نجات انسان ها از این همه فجایع و فساد و ظلم و جنایت ، حضور یک منجی آسمانی معصوم باهمه ی ویژگی های یک انسان کامل الهی لازم وضروری است .

دلایل وثمرات انکار عصمت پیامبران وامامان ع :

با توجّه به اثبات ضرورت عصمت انبیا و امامان ع برای هدایت درست انسان ها ، و با عنایت به فداکاری ها و صداقت آن ها که تاریخ بیانگر راستین آن است ، و... به چه دلیل ، چه در کتب پیشین ( مانند تورات و انجیل ) و چه در مجموعه ی روایت های اسرائیلی در بین کتاب های  مسلمانان این حجم خطا و گناه  بهآن ها نسبت داده شده است ؟ درپاسخ به این سؤال به چند نکته باید توجّه کرد :

1 خنثی کردن نقش الگوئی و تربیتی پیامبران و امامان ع از طرف دشمنان آن ها :

که این بزرگ ترین خیانت به انسان و هویّت انسان در طول تاریخ بوده ، چرا که اگر مخلص ترین نمونه های عبودیت حق ، و انسان های کامل ، وصادق ترین آن ها ، گرفتار گناهان و خطا هائی باشند که گاهی از انسان های فاجر هم بعید است ، کدام انسان به عنوان هدایت گر و اسوه و الگو برای تربیت الهی انسان ها باقی می ماند 2 نابود کردن اعتماد مردم به نقش هدایتی و مدیریتی پیامبران و اولیا در زندگی دنیا و آخرت :

اگر مردم گمان کنند که هدایت گران آن ها و مدیران زندگی آن ها انسان های خلاف کارند ، وخود به آن چه می گویند عمل نمی کنند ، جز حیرت وسردر گمی برایشان باقی نخواهد ماند ، واعتماد آن ها سلب شده وگاهی تبدیل به دشمنی می شود . و اگر جامعه ای اعتماد خود را نسبت به رهبرانشان از دست بدهد جز سقوط و تباهی نصیبش نخواهد شد .

3 تقدّس بخشیدن به چهره های حکّام و رهبران جنایت کار و ستمگر ، و تبرئه کردن آن ها از تمام انحرافات و ستم ها و دیکتاتوری هائی که در طول حکومتشان به نام دین انجام داده اند . و چون آن ها نمی توانستند مانند انبیا و اولیا مقدس و محبوب و معصوم باشند ، مقام معنوی و الهی انبیا را تاحدّ پستی خود تنزّل دهند .

4 و در نهایت ، لکّه دار کردن چهره های انسان های معصوم و پاک که یکی از عوامل آن هم جهالت انسان ها وبی خبری از تاریخ سراسر نور انبیا و اولیا است باعث اهانت به مقام و جایگاه ملکوتی انسان ، و هبوط بشر از ملکوت آسمان ها به لجن زار عفن دنیا ، و محروم کردن انسان ها از سعادت دنیوی و اخروی است .

ونتیجه ی دنیوی این محرومیت ، سرگشتگی و حیرت و نیافتن هیچ پناه وحصن و حصار محکم ، وکشتی نجات برای رهائی از همه ی طوفان های ویرانگر زندگی است . که بشریت امروز سخت گرفتار آن شده است .

مفهوم عصمت :

عصمت در لغت به معنای حفظ و منع است . اعتصام هم به معنای تحت حفظ قرار گرفتن .

 امام صادق (ع ) معصوم را کسی می داند که به وسیله ی خدای تعالی خود را از همه ی گناهان حفظ کند .

« معصوم کسی است که به واسطه ی خداوند از همه ی محارم الهی امتناع می کند » ( بحار الانوار 25 /194 )

امام رضا ( ع ) نیز امام را معصوم و مؤیّد و موفّق ومورد تسدید الهی دانسته که از خطاها و لغزش ها و انحراف در امان است . چنان که در مسجد مرو در توصیف امام می فرماید :

« امام ، امین خدا در بین مردم و حجت و برهان او  بر بندگانش  ، و خلیفه او در سرزمین هایش می باشد  ... پاکیزه از هر گناهی و پاک از هر عیبی است ... معدن قداست و طهارت و زهد و علم است ... امام ، معصوم ، و از ناحیه ی خداوند موفق و محفوظ و مورد تأیید است ، از خطاها و لغزش ها و انحراف در امان است .» (کافی 1/202 )

پس ، عصمت در لسان شرع آن است که شخص به لطف خداوند سبحان ، از هر گونه آلودگی به گناه وکارهای زشت و ناشایست و  پلیدی امتناع کند ، درحالی که توان انجام آن ها را دارد . و این در صورتی تحقّق می یابد که او از خطا ونسیان و سهو و جهل در امان باشد .

امام صادق ع می فرمایند :

« همانا خدای تعالی مارا به خودمان وانمی گذارد . و اگر مارا به خودمان وابگذارد ماهم مانند بعضی از مردم می شویم ... » ( بحار الانوار 25/ 209 )

وامام علی ( ع ) می فرمایند :

« من فراتر از آن نیستم که خطا نکنم و فعل من از آن در امان نیست ، مگر این که خداوند نفس مرا از آن چه او مالک تر از من به آن است حفظ کند ، زیرا من و شما بندگان و ملک پروردگاری هستیم که جزاو پروردگاری نیست .» ( بحار الانوار 47/ 251 )

مقصود حضرت این نیست که من هم مانند دیگران دچار انحراف می شوم ، بلکه مقصود این است که حضرت می فرماید این من خودنیستم که به خودی خود و بدون لطف و توجّه پروردگار از گناه پرهیز می کنم . و سهو و خطا ار من عارض نمی شود .

به همین جهت در جای دیگر عصمت خویش را به خدای سبحان نسبت می دهد :

« همانا خداوند متعال ما را پاکیزه کرده و معصوم گردانیده و گواهان برخلق خویش گرفته و حجت خود در زمین قرار داده است » ( بحار الانوار 23/ 342 )

ذکر یک نکته :

( باتوجّه به این که زمینه ی عصمت ، علم و آگاهی کامل از عواقب و پی آمدهای افعال ، و بینش و ایمان مطمئن و قلبی به خدا است ، و عنایت و لطف خداهم کمک می کند . انسان های معمولی هم می توانند نسبت به گناهان خاصّی حالت عصمت را پیدا کنند . )

عصمت از نظر قرآن :

قرآن در آیات مختلف عصمت انبیا وامامان معصوم (ع ) را ضمانت کرده است ، و یکی از دلایل صدق نبوّت و ولایت قرار داده است . به عنوان نمونه به چند آیه اشاره می شود :

1 آیه ی 33 سوره ی احزاب :

«اِنَّما یُریدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیراً خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شمارا پاک و پاکیزه گرداند»

رجس ، به معنای هر شیئ پلید و تنفر آور وزشتی است . که خداوند آن را از دامان پیامبر و اهل بیت او (ع ) دور کرده است . و این یعنی عصمت از جانب خداوند .

2 آیه ی 24 سوره ی یوسف ع:

« درحقیقت آن زن آهنگ وی کرد ویوسف ع نیز اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او می کرد . چنین کردیم تابدی و زشت کاری را از او بازگردانیم ، چرا که او ازبندگان مخلص ما بود . »

برهان پروردگار که براساس این آیه عامل نجات یوسف از بدی و فحشا شد براساس روایات اهل بیت ع همان عصمت او بود . علاوه برآن در آخر آیه می فرماید او از بندگان مخلَص ( صاف و خالص شده ) مابود . یعنی معصوم بود .که این تعبیر در مورد بسیاری از پیامبران به کاررفته است .

3 آیه ی 51 مریم . در ارتباط با حضرت موسی ع می فرماید :

« وَاذکُرفِی الکِتابِ مُوسی اِنَّهُ کانَ مُخلَصاً وَکانَ رَسُولاً نَبِیّاً = به یاد آور درکتاب حضرت موسی ع که او مخلَص ، و فرستاده ای با مقام نبوّت بود . »

4 آیه ی 82 و83 ص .از زبان شیطان در برابرخدا می فرماید :

« گفت به عزّت تو سوگند که همه ی فرزندان آدم را گمراه می کنم جز بندگان مخلَص تو ... » و این گفتگو نشان می دهد که شیطان برمخلَص ها که همان معصومان هستند هیچ سلطه و راه نفوذی ندارد  .

5 آیات 2 تا5 سوره ی نجم در باره ی حضرت محمّد رسول الله (ص) می فرماید :

( صاحب شما گمراه نشد و منحرف نگردید ، و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید ، بلکه سخن او سخن وحی است که خداوند به او  تعلیم داده است . »

این آیات و آیات فراوان دیگر سخن از عصمت پیامبران و امامان اهل بیت ع در آن ها مطرح شده است . که به انسان ها اطمینان بدهد . پیام هدایت الهی با صلابت و استحکام بدون هیچ گونه تحریف و کژی و به وسیله ی پیام آورانی مطمئن و قوی به  آن ها می رسد .

دلایل لزوم عصمت :

چون پیامبران الهی و امامان (ع ) واسطه ی فیض او  در نظام هستی و هدایت هستند . لازمه ی این وساطت عصمت و دوری از خطا و لغزش بودن آن ها است . و این مهم با دلایل مختلفی است که به بعضی از آن ها اشاره می شود :

1 وجوب اطاعت مطلق از آنان به فرمان خدا :

قرآن در آیه ی 59 سوره ی نسا می فرماید :

« یااَیّهَا الَّذین آمَنُوا اَطیعُو اللهَ و َاَطیعُوا الرَّسُولَ و َاُولِی الاَمرَ مِنکُم = ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر خودتان را نیز اطاعت کنید ... »

 براساس روایات رسیده از پیامبر (ص) مقصود از اولی الامر همان دوازده امام معصومند . و چون هم در مورد پیامبر و هم اولی الامر، اطاعت از آن ها بدون هیچ قیدی ، و به صورت مطلق آمده  ، وهم ردیف اطاعت از خدا است پس براساس ضرورت باید آن ها معصوم باشند . چون اطاعت از خدا اطاعت از فرامین و احکام او است ، و باید آن فرامین به وسیله ی پیامبر و امام بدون هیچ انحرافی به دست انسان ها برسد .

2 حجّت و شاهد بودن پیامبر و امام (ع) :

پیامبر و امام در تمام ابعاد حجّت برخلق هستند .  فعل و قول و تقریر آن ها از حجّت های شرعی در احکام دین داران به شمار می آید . پس اگر خطا و نسیان و لغزشی در آن ها راه داشته باشد ، چگونه می توان فعل و قول و تقریر آن ها را حجّت دانست ؟

قرآن در آیه ی 165 نسا ء در مورد پیامبران می فرماید :

« پیامبرانی که بشارت گر و هشدار دهنده بودند تا برای مردم پس از فرستادن پیامبران درمقابل خدا بهانه و حجتی نباشد . »

وامام علی بن موسی الرضا (ع ) در مورد امام معصوم می فرمایند :

« خدای تعالی او را به این ویژگی اختصاص داده است تا حجّت خدا بربندگانش و گواه او برخلقش باشد . »

( کافی 1/ 203 )

3 حفظ دین و بیان احکام الهی :

پیامبران و امامان علاوه بر وظیفه ی تبلیغ ، وظیفه ی خطیر نگهبانی از ارزش های الهی و تبیین احکام و فرامین خداوند را از جانب خداوند برعهده دارند . لازمه ی این وظیفه دور بودن آن ها از هر خطا و اشتباه و معصوم بودن آن ها از هر گناه و معصیت است . حاکم و یا خلیفه ای که خود عمل کننده ی به احکام الهی نباشد ، چگونه می تواند حافظ دین و احکام الهی باشد ؟

4 نفی امامت و پیشوائی ستمگران  :

قرآن در آیه ی 124 بقره در داستان امامت حضرت ابراهیم (ع) می فرماید :

« و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رساند خدا به او فرمود : من تو را پیشوا وامام مردم قرار دادم . ابراهیم پرسید : از دودمانم چطور ؟ خداوند فرمود : پیمان من به ستمگران نمی رسد »

امام رضا (ع ) در تفسیر این آیه می فرمایند :

« این آیه امامت همه ی ستمکاران را تا روز قیامت باطل کرده است و امامت در برگزیدگان می باشد »

 ( کافی 1/ 198 )

بدین ترتیب کسانی که در طول عمر خویش مرتکب ظلم و ستمی می شوند چه ظلم به نفس ( گناه ) و چه ظلم به دیگران ( تجاوز ) و چه ظلم به خدا ( شرک ) از پیشوائی انسان ها محرومند .

احتجاجات امام رضا (ع ) در دفاع از عصمت انبیا (ع ) :

در دوران ولایت عهدی امام رضا (ع ) مباحث کلامی و عقیدتی فراوانی از طرف مأمون . و دانشمندان ادیان مختلف . و علمای  دیگر فرق اسلامی مطرح بود که در تمام این احتجاجات ، قوی ترین استدلالات از جانب امام رضا (ع ) ارائه شد .

 ازجمله مباحث کلامی که در یکی از مجالس مأمون با حضور دانشمندان مطرح شد ، شبهاتی از قرآن دربحث عصمت انبیا ( اززمان حضرت آدم تا زمان حضرت محمد (ص ) بود ، شبهاتی که تا امروز هم در بعضی از رسانه های ضد مذهبی مطرح می شود . و امام (ع ) در آن زمان به شکل زیبائی به همه ی آن شبهات پاسخ داده اند.

دراین مقاله سعی می شود اشاره ی کوتاهی به قسمت هائی از این مناظره بشود . علاقمندان می توانند به تفصیل این مجلس به کتاب جلد 1 عیون اخبار الرضا صفحات 394 به بعد مراجعه فرمایند .

یکی از اصحاب امام رضا (ع ) نقل می کند که به مجلس مأمون وارد شدم ، حضرت رضا نیز آن جا بودند . مأمون از حضرت سؤال کرد ، ای پسر رسول خدا آیا شما نمی گوئید که انبیا معصوم هستند ؟ حضرت فرمودند : چرا. گفت پس معنای این آیه چیست ؟ ( فَعَصی آدَمُ رَبّهُ فَغَوی = آدم در برابر پروردگارش عصیان کرد و به هلاکت افتاد  = 35 بقره )

حضرت فرمودند : خداوند تبارک و تعالی به آدم فرمود : ( تو و همسرت  در بهشت ساکن شوید . و از هرجا که خواستید فراوان بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید شد ) ... آن دو به آن درخت نزدیک نشدند و از آن نخوردند بلکه بعد از وسوسه ی شیطان که قسم خورده بود که از خیر خواهان آن ها است از درخت دیگری خوردند که شبیه آن درخت بود  . و آدم و حوا فکر نمی کردند کسی به دروغ به خدا قسم یاد کند وبا اطمینان به قسم او از درخت خوردند . پس در واقع گناهی مرتکب نشدند .

در قسمت دیگری از گفتگوهای امام و مأمون  : مأمون پرسید پاسخ این آیه در مورد حضرت ابراهیم چیست که می فرماید ( موقعی که شب فرارسید ستاره ای دید وگفت این خدای من است = انعام 76 )

حضرت فرمودند : ابراهیم میان سه گروه واقع شده بود ، گروهی که ستاره ی زهره را می پرستیدند ، گروهی که ماه را ستایش می کردند و گروهی نیز خورشید را . واین در زمانی بود که از مخفی گاهش خارج شد ، وقتی شب شد و ستاره ی زهره و پرستندگان آن را دید از روی انکار گفت آیا این پروردگار من است ؟ وقتی ستاره غروب کرد گفت من غروب کنندگان را دوست ندارم . زیرا افول و غروب از صفات پدیده ها است نه از صفات موجود قدیم ازلی . و وقتی ماه را در آسمان دید با حالت انکار گفت آیا این پروردگار من است ؟ وقتی غروب کرد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکند گمراه خواهم شد . و فردا صبح خورشید را دید ، و باز از روی انکار گفت آیا این پروردگار من است ؟ این از زهره وماه بزرگ تر است . وقتی خورشید غروب کرد به سه گروه رو کرده وگفت :

(ای قوم من از آن چه برای خدا شریک می سازید بیزارم . من از روی اخلاص و پاکدلانه  روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمان ها وزمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم = 78 و79 انعام )

و ابراهیم با این گفته های خویش خواست برای آنان بطلان دینشان را روشن کند .

و در ادامه ی مجلس مأمون از امام ع پرسیدند که درباره ی این آیه ( در مورد حضرت موسی ع ) توضیح دهید : ( قصص 15 = فوکزه موسی ... ) فرمود حضرت موسی ع به یکی از شهرهای فرعون وارد شد در حالی که بی اطّلاع از ورود او بودند .و این ورود بین مغرب و عشا رخ داد . درآن هنگام دید دو مرد با یکدیگر زد و خورد می کنند ، یکی از آنان از گروه موسی و دیگری از دشمنان او بود . آن که هم مسلک موسی بود از موسی در برابر دیگری که دشمن بود کمک خواست . موسی هم به حکم خدا در باره ی دشمن حکم کرد و با مشت او را زد و او مرد . موسی پس از این کار گفت . این عمل کار شیطان است . منظورش ضد و خوردی بود که بین آن دو مرد رخ داده بود نه کشتن آن مرد توسّط موسی ع .

در بخش های دیگری از این گفت و گو ، امام رضا (ع ) پاسخ شبهات گوناگونی را که در مورد حضرت موسی ع و حضرت یونس .و حضرت داود .و حضرت رسول ص ( در مورد آیات سوره ی تحریم . وازدواج  حضرت با زینب بنت جحش بعد از طلاق زید پسرخوانده ی وی و آیات اول سوره ی فتح و...) به طور مفصل دادند . به طوری که مأمون و همه ی دانشمندان حاضر در جلسه با شگفتی مجاب شدند . )

و سخن آخر :

امام رضا (ع ) در دعای برای امام زمان ( ع) درعصر جمعه . در توصیف مقام عصمت امام زمان (ع ) می فرماید :

« .. خداوندا امام مهدی ع بنده ی با خلوص تو است که او را کاملاً خالص برای خود دردوران غیبت گردانیده ای. واو را از گناهان حفظ کردی و از عیب ها مبرّا و پاکیزه گردانیدی . و از هرگونه پلیدی پاک کردی و او را از هر ناپاکی سالم ساختی . خداوندا ما در روز قیامت و روز حادثه ی بزرگ  شهادت می دهیم که امام زمان (ع) هیچ گناهی انجام نداده  ، و جرمی رابه وجود نیاورده ، و مرتکب معصیتی نشده ، و هیچ اطاعتی را از تو ضایع ننموده و هیچ حرمتی را  از بین نبرده ، و هیچ امر واجبی را تبدیل نکرده ، وهیچ حکم شرعی را تغییر نداده است ...»

( مفاتیح الجنان )

کدام پیشوا و رهبری در دنیا می تواند مدّعی اجرای عدالت درجهان باشد . و ادعا کند که می تواند رفاه و امنیت و رشد فکری و علمی سلامتی روحی و جسمی برای همه ی مردم دنیا فراهم کند . در حالی که خود گرفتار انواع فسادها و ظلم و ستم و... جهالت و نادانی است .

و آیا واقعاً دنیای امروز به این نتیجه نرسیده که تنها منجی انسان از این همه سیاهی و تباهی یک رجل الهی معصوم است که قرن ها بشریّت در انتظار ظهور و قیام او است . و او کسی جز امام حجة بن الحسن العسکری (ع) نیست ؟

به پای سرو ها زنجیر تاکی ؟

به دخمه ضجّه ی دلگیر تاکی ؟

به مسلخ غرق خون صدها کبوتر

هلا یامنتقم تأخیر تاکی ؟

( شعر از سهرابی نژاد )

حاجیان

 

:

نظرات  (۱)

۱۵ تیر ۹۹ ، ۰۱:۵۰ مجید قشقایی

از بچه های قدیم شریعتی دوستت داریم اخوندی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی