امام رضا (ع) و دفاع از حریم عصمت انبیا و امامان (ع)
مقوله ی عصمت ، علاوه برجنبه ی اعتقادی ، هم جنبه ی کلامی دارد و هم از جهت هدایت و تربیت انسان ها در طول تاریخ قابل تأمّل است . و از دیدگاه اسلام به خاطر نقش جهانی رسالت پیامبر ( ص ) و امامت و پیشوائی امامان اهل بیت (ص ) در طول تاریخ تا قیامت ( پیشوائی و زعامت همه ی انسان ها ). عصمت آن ها هم جلوه ی جهانی خواهد یافت . و بر مبنای این اعتقاد امکان ندارد که خداوند مسئولیّت هدایت انسان ها را در طول تاریخ حیات بشر به دست کسانی بسپارد که گرفتار صدها اشتباه و خطا و گناه شده باشند .
واتّفاقاً تجربه ی زندگی بشر و ضربه های هولناکی که بشر از حاکمیّت انسان های ظالم و ستمگران دیکتاتور تاریخ خورده است ، آرام آرام به این حقیقت دست می یابد که برای نجات انسان ها از این همه فجایع و فساد و ظلم و جنایت ، حضور یک منجی آسمانی معصوم باهمه ی ویژگی های یک انسان کامل الهی لازم وضروری است .
دلایل وثمرات انکار عصمت پیامبران وامامان ع :
با توجّه به اثبات ضرورت عصمت انبیا و امامان ع برای هدایت درست انسان ها ، و با عنایت به فداکاری ها و صداقت آن ها که تاریخ بیانگر راستین آن است ، و... به چه دلیل ، چه در کتب پیشین ( مانند تورات و انجیل ) و چه در مجموعه ی روایت های اسرائیلی – در بین کتاب های مسلمانان – این حجم خطا و گناه بهآن ها نسبت داده شده است ؟ درپاسخ به این سؤال به چند نکته باید توجّه کرد :
1 – خنثی کردن نقش الگوئی و تربیتی پیامبران و امامان ع از طرف دشمنان آن ها :
که این بزرگ ترین خیانت به انسان و هویّت انسان در طول تاریخ بوده ، چرا که اگر مخلص ترین نمونه های عبودیت حق ، و انسان های کامل ، وصادق ترین آن ها ، گرفتار گناهان و خطا هائی باشند که گاهی از انسان های فاجر هم بعید است ، کدام انسان به عنوان هدایت گر و اسوه و الگو برای تربیت الهی انسان ها باقی می ماند 2 – نابود کردن اعتماد مردم به نقش هدایتی و مدیریتی پیامبران و اولیا در زندگی دنیا و آخرت :
اگر مردم گمان کنند که هدایت گران آن ها و مدیران زندگی آن ها انسان های خلاف کارند ، وخود به آن چه می گویند عمل نمی کنند ، جز حیرت وسردر گمی برایشان باقی نخواهد ماند ، واعتماد آن ها سلب شده وگاهی تبدیل به دشمنی می شود . و اگر جامعه ای اعتماد خود را نسبت به رهبرانشان از دست بدهد جز سقوط و تباهی نصیبش نخواهد شد .
3 – تقدّس بخشیدن به چهره های حکّام و رهبران جنایت کار و ستمگر ، و تبرئه کردن آن ها از تمام انحرافات و ستم ها و دیکتاتوری هائی که در طول حکومتشان به نام دین انجام داده اند . و چون آن ها نمی توانستند مانند انبیا و اولیا مقدس و محبوب و معصوم باشند ، مقام معنوی و الهی انبیا را تاحدّ پستی خود تنزّل دهند .
4 – و در نهایت ، لکّه دار کردن چهره های انسان های معصوم و پاک – که یکی از عوامل آن هم جهالت انسان ها وبی خبری از تاریخ سراسر نور انبیا و اولیا است – باعث اهانت به مقام و جایگاه ملکوتی انسان ، و هبوط بشر از ملکوت آسمان ها به لجن زار عفن دنیا ، و محروم کردن انسان ها از سعادت دنیوی و اخروی است .
ونتیجه ی دنیوی این محرومیت ، سرگشتگی و حیرت و نیافتن هیچ پناه وحصن و حصار محکم ، وکشتی نجات برای رهائی از همه ی طوفان های ویرانگر زندگی است . که بشریت امروز سخت گرفتار آن شده است .
مفهوم عصمت :
عصمت در لغت به معنای حفظ و منع است . اعتصام هم به معنای تحت حفظ قرار گرفتن .
امام صادق (ع ) معصوم را کسی می داند که به وسیله ی خدای تعالی خود را از همه ی گناهان حفظ کند .
« معصوم کسی است که به واسطه ی خداوند از همه ی محارم الهی امتناع می کند » ( بحار الانوار 25 /194 )
امام رضا ( ع ) نیز امام را معصوم و مؤیّد و موفّق ومورد تسدید الهی دانسته که از خطاها و لغزش ها و انحراف در امان است . چنان که در مسجد مرو در توصیف امام می فرماید :
« امام ، امین خدا در بین مردم و حجت و برهان او بر بندگانش ، و خلیفه او در سرزمین هایش می باشد ... پاکیزه از هر گناهی و پاک از هر عیبی است ... معدن قداست و طهارت و زهد و علم است ... امام ، معصوم ، و از ناحیه ی خداوند موفق و محفوظ و مورد تأیید است ، از خطاها و لغزش ها و انحراف در امان است .» (کافی 1/202 )
پس ، عصمت در لسان شرع آن است که شخص به لطف خداوند سبحان ، از هر گونه آلودگی به گناه وکارهای زشت و ناشایست و پلیدی امتناع کند ، درحالی که توان انجام آن ها را دارد . و این در صورتی تحقّق می یابد که او از خطا ونسیان و سهو و جهل در امان باشد .
امام صادق ع می فرمایند :
« همانا خدای تعالی مارا به خودمان وانمی گذارد . و اگر مارا به خودمان وابگذارد ماهم مانند بعضی از مردم می شویم ... » ( بحار الانوار 25/ 209 )
وامام علی ( ع ) می فرمایند :
« من فراتر از آن نیستم که خطا نکنم و فعل من از آن در امان نیست ، مگر این که خداوند نفس مرا از آن چه او مالک تر از من به آن است حفظ کند ، زیرا من و شما بندگان و ملک پروردگاری هستیم که جزاو پروردگاری نیست .» ( بحار الانوار 47/ 251 )
مقصود حضرت این نیست که من هم مانند دیگران دچار انحراف می شوم ، بلکه مقصود این است که حضرت می فرماید این من خودنیستم که به خودی خود و بدون لطف و توجّه پروردگار از گناه پرهیز می کنم . و سهو و خطا ار من عارض نمی شود .
به همین جهت در جای دیگر عصمت خویش را به خدای سبحان نسبت می دهد :
« همانا خداوند متعال ما را پاکیزه کرده و معصوم گردانیده و گواهان برخلق خویش گرفته و حجت خود در زمین قرار داده است » ( بحار الانوار 23/ 342 )
ذکر یک نکته :
( باتوجّه به این که زمینه ی عصمت ، علم و آگاهی کامل از عواقب و پی آمدهای افعال ، و بینش و ایمان مطمئن و قلبی به خدا است ، و عنایت و لطف خداهم کمک می کند . انسان های معمولی هم می توانند نسبت به گناهان خاصّی حالت عصمت را پیدا کنند . )
عصمت از نظر قرآن :
قرآن در آیات مختلف عصمت انبیا وامامان معصوم (ع ) را ضمانت کرده است ، و یکی از دلایل صدق نبوّت و ولایت قرار داده است . به عنوان نمونه به چند آیه اشاره می شود :
1 – آیه ی 33 سوره ی احزاب :
«اِنَّما یُریدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیراً – خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شمارا پاک و پاکیزه گرداند»
رجس ، به معنای هر شیئ پلید و تنفر آور وزشتی است . که خداوند آن را از دامان پیامبر و اهل بیت او (ع ) دور کرده است . و این یعنی عصمت از جانب خداوند .
2 – آیه ی 24 سوره ی یوسف ع:
« درحقیقت آن زن آهنگ وی کرد ویوسف ع نیز اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او می کرد . چنین کردیم تابدی و زشت کاری را از او بازگردانیم ، چرا که او ازبندگان مخلص ما بود . »
برهان پروردگار که براساس این آیه عامل نجات یوسف از بدی و فحشا شد براساس روایات اهل بیت ع همان عصمت او بود . علاوه برآن در آخر آیه می فرماید او از بندگان مخلَص ( صاف و خالص شده ) مابود . یعنی معصوم بود .که این تعبیر در مورد بسیاری از پیامبران به کاررفته است .
3 – آیه ی 51 مریم . در ارتباط با حضرت موسی ع می فرماید :
« وَاذکُرفِی الکِتابِ مُوسی اِنَّهُ کانَ مُخلَصاً وَکانَ رَسُولاً نَبِیّاً = به یاد آور درکتاب حضرت موسی ع که او مخلَص ، و فرستاده ای با مقام نبوّت بود . »
4 – آیه ی 82 و83 ص .از زبان شیطان در برابرخدا می فرماید :
« گفت به عزّت تو سوگند که همه ی فرزندان آدم را گمراه می کنم جز بندگان مخلَص تو ... » و این گفتگو نشان می دهد که شیطان برمخلَص ها که همان معصومان هستند هیچ سلطه و راه نفوذی ندارد .
5 – آیات 2 تا5 سوره ی نجم در باره ی حضرت محمّد رسول الله (ص) می فرماید :
( صاحب شما گمراه نشد و منحرف نگردید ، و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید ، بلکه سخن او سخن وحی است که خداوند به او تعلیم داده است . »
این آیات و آیات فراوان دیگر سخن از عصمت پیامبران و امامان اهل بیت ع در آن ها مطرح شده است . که به انسان ها اطمینان بدهد . پیام هدایت الهی با صلابت و استحکام بدون هیچ گونه تحریف و کژی و به وسیله ی پیام آورانی مطمئن و قوی به آن ها می رسد .
دلایل لزوم عصمت :
چون پیامبران الهی و امامان (ع ) واسطه ی فیض او در نظام هستی و هدایت هستند . لازمه ی این وساطت عصمت و دوری از خطا و لغزش بودن آن ها است . و این مهم با دلایل مختلفی است که به بعضی از آن ها اشاره می شود :
1 – وجوب اطاعت مطلق از آنان به فرمان خدا :
قرآن در آیه ی 59 سوره ی نسا می فرماید :
« یااَیّهَا الَّذین آمَنُوا اَطیعُو اللهَ و َاَطیعُوا الرَّسُولَ و َاُولِی الاَمرَ مِنکُم = ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی الامر خودتان را نیز اطاعت کنید ... »
براساس روایات رسیده از پیامبر (ص) مقصود از اولی الامر همان دوازده امام معصومند . و چون هم در مورد پیامبر و هم اولی الامر، اطاعت از آن ها بدون هیچ قیدی ، و به صورت مطلق آمده ، وهم ردیف اطاعت از خدا است پس براساس ضرورت باید آن ها معصوم باشند . چون اطاعت از خدا اطاعت از فرامین و احکام او است ، و باید آن فرامین به وسیله ی پیامبر و امام بدون هیچ انحرافی به دست انسان ها برسد .
2 – حجّت و شاهد بودن پیامبر و امام (ع) :
پیامبر و امام در تمام ابعاد حجّت برخلق هستند . فعل و قول و تقریر آن ها از حجّت های شرعی در احکام دین داران به شمار می آید . پس اگر خطا و نسیان و لغزشی در آن ها راه داشته باشد ، چگونه می توان فعل و قول و تقریر آن ها را حجّت دانست ؟
قرآن در آیه ی 165 نسا ء در مورد پیامبران می فرماید :
« پیامبرانی که بشارت گر و هشدار دهنده بودند تا برای مردم پس از فرستادن پیامبران درمقابل خدا بهانه و حجتی نباشد . »
وامام علی بن موسی الرضا (ع ) در مورد امام معصوم می فرمایند :
« خدای تعالی او را به این ویژگی اختصاص داده است تا حجّت خدا بربندگانش و گواه او برخلقش باشد . »
( کافی 1/ 203 )
3 – حفظ دین و بیان احکام الهی :
پیامبران و امامان علاوه بر وظیفه ی تبلیغ ، وظیفه ی خطیر نگهبانی از ارزش های الهی و تبیین احکام و فرامین خداوند را از جانب خداوند برعهده دارند . لازمه ی این وظیفه دور بودن آن ها از هر خطا و اشتباه و معصوم بودن آن ها از هر گناه و معصیت است . حاکم و یا خلیفه ای که خود عمل کننده ی به احکام الهی نباشد ، چگونه می تواند حافظ دین و احکام الهی باشد ؟
4 – نفی امامت و پیشوائی ستمگران :
قرآن در آیه ی 124 بقره در داستان امامت حضرت ابراهیم (ع) می فرماید :
« و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رساند خدا به او فرمود : من تو را پیشوا وامام مردم قرار دادم . ابراهیم پرسید : از دودمانم چطور ؟ خداوند فرمود : پیمان من به ستمگران نمی رسد »
امام رضا (ع ) در تفسیر این آیه می فرمایند :
« این آیه امامت همه ی ستمکاران را تا روز قیامت باطل کرده است و امامت در برگزیدگان می باشد »
( کافی 1/ 198 )
بدین ترتیب کسانی که در طول عمر خویش مرتکب ظلم و ستمی می شوند – چه ظلم به نفس ( گناه ) و چه ظلم به دیگران ( تجاوز ) و چه ظلم به خدا ( شرک ) از پیشوائی انسان ها محرومند .
احتجاجات امام رضا (ع ) در دفاع از عصمت انبیا (ع ) :
در دوران ولایت عهدی امام رضا (ع ) مباحث کلامی و عقیدتی فراوانی از طرف مأمون . و دانشمندان ادیان مختلف . و علمای دیگر فرق اسلامی مطرح بود که در تمام این احتجاجات ، قوی ترین استدلالات از جانب امام رضا (ع ) ارائه شد .
ازجمله مباحث کلامی که در یکی از مجالس مأمون با حضور دانشمندان مطرح شد ، شبهاتی از قرآن دربحث عصمت انبیا ( اززمان حضرت آدم تا زمان حضرت محمد (ص ) بود ، شبهاتی که تا امروز هم در بعضی از رسانه های ضد مذهبی مطرح می شود . و امام (ع ) در آن زمان به شکل زیبائی به همه ی آن شبهات پاسخ داده اند.
دراین مقاله سعی می شود اشاره ی کوتاهی به قسمت هائی از این مناظره بشود . علاقمندان می توانند به تفصیل این مجلس به کتاب جلد 1 عیون اخبار الرضا صفحات 394 به بعد مراجعه فرمایند .
یکی از اصحاب امام رضا (ع ) نقل می کند که به مجلس مأمون وارد شدم ، حضرت رضا نیز آن جا بودند . مأمون از حضرت سؤال کرد ، ای پسر رسول خدا آیا شما نمی گوئید که انبیا معصوم هستند ؟ حضرت فرمودند : چرا. گفت پس معنای این آیه چیست ؟ ( فَعَصی آدَمُ رَبّهُ فَغَوی = آدم در برابر پروردگارش عصیان کرد و به هلاکت افتاد = 35 بقره )
حضرت فرمودند : خداوند تبارک و تعالی به آدم فرمود : ( تو و همسرت در بهشت ساکن شوید . و از هرجا که خواستید فراوان بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید شد ) ... آن دو به آن درخت نزدیک نشدند و از آن نخوردند بلکه بعد از وسوسه ی شیطان که قسم خورده بود که از خیر خواهان آن ها است از درخت دیگری خوردند که شبیه آن درخت بود . و آدم و حوا فکر نمی کردند کسی به دروغ به خدا قسم یاد کند وبا اطمینان به قسم او از درخت خوردند . پس در واقع گناهی مرتکب نشدند .
در قسمت دیگری از گفتگوهای امام و مأمون : مأمون پرسید پاسخ این آیه در مورد حضرت ابراهیم چیست که می فرماید ( موقعی که شب فرارسید ستاره ای دید وگفت این خدای من است = انعام 76 )
حضرت فرمودند : ابراهیم میان سه گروه واقع شده بود ، گروهی که ستاره ی زهره را می پرستیدند ، گروهی که ماه را ستایش می کردند و گروهی نیز خورشید را . واین در زمانی بود که از مخفی گاهش خارج شد ، وقتی شب شد و ستاره ی زهره و پرستندگان آن را دید از روی انکار گفت آیا این پروردگار من است ؟ وقتی ستاره غروب کرد گفت من غروب کنندگان را دوست ندارم . زیرا افول و غروب از صفات پدیده ها است نه از صفات موجود قدیم ازلی . و وقتی ماه را در آسمان دید با حالت انکار گفت آیا این پروردگار من است ؟ وقتی غروب کرد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکند گمراه خواهم شد . و فردا صبح خورشید را دید ، و باز از روی انکار گفت آیا این پروردگار من است ؟ این از زهره وماه بزرگ تر است . وقتی خورشید غروب کرد به سه گروه رو کرده وگفت :
(ای قوم من از آن چه برای خدا شریک می سازید بیزارم . من از روی اخلاص و پاکدلانه روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمان ها وزمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم = 78 و79 انعام )
و ابراهیم با این گفته های خویش خواست برای آنان بطلان دینشان را روشن کند .
و در ادامه ی مجلس مأمون از امام ع پرسیدند که درباره ی این آیه ( در مورد حضرت موسی ع ) توضیح دهید : ( قصص 15 = فوکزه موسی ... ) فرمود حضرت موسی ع به یکی از شهرهای فرعون وارد شد در حالی که بی اطّلاع از ورود او بودند .و این ورود بین مغرب و عشا رخ داد . درآن هنگام دید دو مرد با یکدیگر زد و خورد می کنند ، یکی از آنان از گروه موسی و دیگری از دشمنان او بود . آن که هم مسلک موسی بود از موسی در برابر دیگری که دشمن بود کمک خواست . موسی هم به حکم خدا در باره ی دشمن حکم کرد و با مشت او را زد و او مرد . موسی پس از این کار گفت . این عمل کار شیطان است . منظورش ضد و خوردی بود که بین آن دو مرد رخ داده بود نه کشتن آن مرد توسّط موسی ع .
در بخش های دیگری از این گفت و گو ، امام رضا (ع ) پاسخ شبهات گوناگونی را که در مورد حضرت موسی ع و حضرت یونس .و حضرت داود .و حضرت رسول ص ( در مورد آیات سوره ی تحریم . وازدواج حضرت با زینب بنت جحش – بعد از طلاق زید – پسرخوانده ی وی – و آیات اول سوره ی فتح و...) به طور مفصل دادند . به طوری که مأمون و همه ی دانشمندان حاضر در جلسه با شگفتی مجاب شدند . )
و سخن آخر :
امام رضا (ع ) در دعای برای امام زمان ( ع) درعصر جمعه . در توصیف مقام عصمت امام زمان (ع ) می فرماید :
« .. خداوندا امام مهدی ع بنده ی با خلوص تو است که او را کاملاً خالص برای خود دردوران غیبت گردانیده ای. واو را از گناهان حفظ کردی و از عیب ها مبرّا و پاکیزه گردانیدی . و از هرگونه پلیدی پاک کردی و او را از هر ناپاکی سالم ساختی . خداوندا ما در روز قیامت و روز حادثه ی بزرگ شهادت می دهیم که امام زمان (ع) هیچ گناهی انجام نداده ، و جرمی رابه وجود نیاورده ، و مرتکب معصیتی نشده ، و هیچ اطاعتی را از تو ضایع ننموده و هیچ حرمتی را از بین نبرده ، و هیچ امر واجبی را تبدیل نکرده ، وهیچ حکم شرعی را تغییر نداده است ...»
( مفاتیح الجنان )
کدام پیشوا و رهبری در دنیا می تواند مدّعی اجرای عدالت درجهان باشد . و ادعا کند که می تواند رفاه و امنیت و رشد فکری و علمی سلامتی روحی و جسمی برای همه ی مردم دنیا فراهم کند . در حالی که خود گرفتار انواع فسادها و ظلم و ستم و... جهالت و نادانی است .
و آیا واقعاً دنیای امروز به این نتیجه نرسیده که تنها منجی انسان از این همه سیاهی و تباهی یک رجل الهی معصوم است که قرن ها بشریّت در انتظار ظهور و قیام او است . و او کسی جز امام حجة بن الحسن العسکری (ع) نیست ؟
به پای سرو ها زنجیر تاکی ؟
به دخمه ضجّه ی دلگیر تاکی ؟
به مسلخ غرق خون صدها کبوتر
هلا یامنتقم تأخیر تاکی ؟
( شعر از سهرابی نژاد )
حاجیان
:
از بچه های قدیم شریعتی دوستت داریم اخوندی